به گزارش خبرگزاری حوزه، روز ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ با یک جمله کوتاه ولی ماندگار در تاریخ بشریت و اذهان ملت بزرگ ایران ماندگار شد: «شاه رفت».
آری شاه و فرح پهلوی با خفت از ایران فرار کردند و ۱۸ روز بعد تیتر دیگری در مطبوعات کشور، جهانی شد و آن این بود: «امام آمد».
محمدرضا پهلوی خاک ایران را در حالی ترک کرد که تا زمان فوتش در بین ۶ کشور دنیا آواره و سرگردان بود.
شاپور بختیار نخستوزیر، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، علینقی اردلان وزیر دربار و جمعی از وابستگان درباری برای بدرقه وی حضور داشتند.شاه در فرودگاه علت سفر خود به خارج را اینگونه توصیف کرد "مدتی است احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت."سه روز قبل از فرار، شاه شورای سلطنت را تشکیل میدهد تا این شورا موجبات استمرار حکومتش و امکان مذاکره با سران انقلاب را فراهم کند که البته در این هدف ناکام ماند.
دی ماه سال ۵۷ در حالی آغاز شد که دولت از پرداخت های خود عاجز شده بود و نمی توانست و تعهدات خود را انجام دهد. بانک ها نیز از پرداخت چک های مردم خودداری می کردند.در اولین روز دی ماه، قیمت طلا در بازار تهران و سایر شهرستان ها به سه برابر نرخ دولتی و عرضه و فروش خانه و آپارتمان در تهران به اوج خود رسید. در این روزها قریب به یکصد هزار واحد مسکونی برای فروش به بنگاه های معاملاتی معرفی شد.
میزان تولید نفت کشور نیز در این ماه به پایین ترین حد نصاب تولید رسید و به صفر نزدیک شد. خارک، مهم ترین بندر نفتی ایران به دلیل اعتصاب طولانی کارکنان شرکت نفت از کار باز ماند و صادرات نفت کاملاً قطع شد و قیمت نفت در دنیا از بشکه ای ۴۰ دلار هم بالاتر رفت.
در پی این تحولات، امام خمینی برای حل مشکلات شرکت نفت، خطاب به مهندس مهدی بازرگان فرمانی را صادر کردند: «...جنابعالی که در اداره صنایع نفت دارای سوابق و تجارب هستید، یک هیئت پنج نفره مرکب از جناب حجت الاسلام حاج شیخ اکبر رفسنجانی و جناب مهندس کتیرایی و دو نفر دیگر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین کنید و این هیئت تحت سرپرستی جنابعالی مناطق نفتی را بازرسی کرده در امر تولید نفت نظارت نمایید».(۱) در پی صدور فرمان امام خمینی، کارکنان صنعت نفت برای تولید نفت مورد نیاز داخل کشور به سر کار خود بازگشتند.
در روز ۱۶ دی ماه همین سال، مطبوعات پس از ۶۱ روز اعتصاب مجدداً منتشر شدند. روزنامه اطلاعات در صفحه دوم شماره این روز از فرمان امام برای پایان اعتصاب مطبوعات خبر داد و متن این فرمان را این گونه منتشر کرد: «از متصدیان مطبوعات محترم که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند تشکر می کنم. اکنون که دولت غیرقانونی جدید مدعی برداشت سانسور است، آقایان به کار خود ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیرقانونی معلوم شود».
شاه آواره و بی وطن
شاه پس از خروج از کشور در ۲۶ دی ۱۳۵۷ به مصر رفت و در آسوان مورد استقبال انور سادات دیکتاتور مصر قرار گرفت. در پاییز سال ۵۷، جهان سادات همسر رئیسجمهور مصر در تماس تلفنی با فرح از شاه و همسرش برای سفر به آسوان دعوت کرد و گفت:"فرح بیایید اینجا، ما در انتظارتان هستیم."علت انتخاب مصر بهعنوان مقصد اول و آخر شاه در دوران آوارگی به تاریخچه روابط خانوادگی پهلویها با خاندان سلطنتی مصر باز میگشت. محمدرضا پهلوی همسری مصری(فوزیه دختر ملک فواد) داشت که در انتخاب این مقصد بیتأثیر نبود.
شاه و همراهانش در هتل ابروی(oberoi) که در جزیرهای میان رود نیل بنا شده، اقامت کردند. آنها پنج روز در اسوان بسر بردند و ملاقات کنندگان زیادی نداشتند. در این مدت یکی از اشخاصی که تلفنی تماس گرفت کنستانتین، پادشاه سابق یونان بود.
همچنین ژرژ فلاندرن پزشک فرانسوی که از پنج سال پیش سرطان شاه را معالجه میکرد با او دیدار کرد اما حتی خود شاه وسعت بیماریاش را نفهمیده بود.چند ساعت قبل از عزیمت شاه و همراهانش به آمریکا، سفیر مراکش در مصر به دیدار او رفت و دعوت ملک حسن دوم پادشاه مراکش را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کرد و اینگونه مقصد دوم شاه مشخص شد.
شاه به دعوت پادشاه مراکش به آن کشور رفت ولی در "رباط" تشریفات رسمی از وی به عمل نیامد. شاه پس از دیداری با ملک حسن، در کاخ "جنانالکبیر" اقامت کرد. شاه ۶۷ روز در این کاخ ماند و در طول این مدت، امام خمینی بعد از ۱۴ سال تبعید از نوفللوشاتو به تهران آمد و ۱۰ روز بعد انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن به پیروزی رسید.
در مدت زمان دو ماهه اقامت شاه در مراکش، اکثر درباریان و اطرافیان شاه که وی را در خروج از ایران به مصر و از آنجا تا مراکش همراهی کرده بودند، به تدریج رهسپار اروپا و آمریکا شدند. تنها جمعی از خدمه بودند که شاه را هنگام ترک مراکش همراهی کردند.ملک حسن که قصد داشت روابط سیاسی خود را با نظام تازه تأسیس ایران حفظ کند مایل نبود اقامت شاه طولانی شود. محمدرضا پهلوی در شرایطی که نتوانسته بود کشوری را به عنوان پناهگاه بیابد، به پیشنهاد مشترک راکفلر و کیسینجر مجبور شد به باهاما در آمریکای مرکزی برود.
وی با هواپیمای اختصاصی سلطان حسن، صبح روز ۱۰ فروردین ۵۸ فرودگاه رباط را به مقصد جزایر باهاما ترک کرد. شاه ۷۰ روز در این جزیره به سر برد. در همین مجمعالجزایر بود که شاه توسط پزشکان اعزامی از فرانسه، از سرطان غدد لنفاوی مطلع شد. طبق اسناد منتشر شده از آرشیو ملی بریتانیا، در زمان اقامت شاه در باهاما، انگلستان ماموری سری به باهاما اعزام میکند که به شاه پیام دهند که بریتانیا آمادگی پذیرش وی را ندارد.شاه و باقیمانده همراهان روز ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ با یک هواپیمای کرایهای از باهاما راهی مکزیک شدند و در یک خانه ویلایی که قبلاً برای اقامت آنان در نظر گرفته شده بود، مستقر شدند. شاه در این مدت از یک تومور سرطانی بدخیم و یرقان شدید رنج میبرد. پس از ۴ ماه اقامت در مکزیک وی مطلع شد که دولت کارتر با سفر او به آمریکا صرفاً با هدف معالجه بیماری موافقت کرده است. پس در ۳۰ مهر ۵۸، مکزیکوسیتی را به مقصد بیمارستان نیویورک ترک کرد.
شاه ۵۴ روز در بیمارستان نیویورک بستری شد. در این مدت دو بار تحت عمل جراحی طحال و کیسه صفرا قرار گرفت. کمتر از دو هفته پس از ورود شاه به این بیمارستان، لانه جاسوسی سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درآمد و این امر کارتر را نسبت به عدم حضور شاه در آمریکا متقاعد کرد. مکزیک نیز به شاه اطلاع داد که بعد از تصرف سفارت امریکا در تهران، دولت مکزیکوسیتی به خاطر حفظ روابط سیاسی خود با حکومت تهران مایل به میزبانی مجدد شاه نیست.
بدترین لحظه برای شاه و همسرش زمانی بود که در ۱۱ آذر ۵۸ از بیمارستان نیویورک مرخص شدند ولی هنوز مقصدی برای سفر نداشتند. در نتیجه با یک هواپیمای نیروی هوایی آمریکا به مقصد تگزاس پرواز کردند تا ۲ هفته باقی مانده از روادید خود را در آنجا در داخل آپارتمانی کوچک بگذرانند اما در حین راه به همراهان آمریکایی خبر رسید که آن آپارتمان هنوز آماده نیست. شاه و همسرش را به مکانی که بعداً معلوم شد، مرکزی برای نگهداری بیماران روانی است، بردند.
مقامات آمریکایی با پایان مهلت اقامت شاه در آمریکا به وی اطلاع دادند که به دلیل عواقب ناشی از تصرف سفارت آمریکا در تهران، امکان تمدید روادید وی وجود ندارد و به همین دلیل در پاناما جایی مناسب برای اقامت وی و همسرش در نظر گرفته شده است. شاه که غیر از پذیرفتن، چاره دیگری نداشت به اتفاق همسرش در ۲۴ آذر ۱۳۵۸ با هواپیمای نیروی هوایی آمریکا از فرودگاه تگزاس به پاناما در آمریکای مرکزی برده شدند.
وقتی شاه و فرح در پاناماسیتی از هواپیما خارج میشدند تنها جمعی از سربازان گارد ملی پاناما، افسران امنیتی، دستیاران "عمر توریخوس" دیکتاتور پاناما و سفیر آمریکا کسی در فرودگاه نبود. شاه، همسرش و پزشک مخصوص آنها با هلیکوپتر از فرودگاه به یک پایگاه در جزیرهای به نام "کونتا دورا" متعلق به پاناما انتقال داده شدند.
شاه در پاناما با دو دردسر روبهرو بود. اول شدت گرفتن بیماری شاه که وی مایل نبود پزشکان پانامایی بدون اطلاع از ماهیت و عمق بیماریاش معالجات را از صفر شروع کنند و دیگری اطلاعاتی که براساس آن مقامات وزارت خارجه دولت ایران در تماس مداوم با مقامات پانامایی بودند تا بتوانند راهی برای استرداد شاه پیدا کنند. در واقع در پاناما بحث استرداد شاه قوت گرفته بود و کارتر قصد داشت با تحویل شاه بر سر گروگانهای آمریکایی جانهزنی کند.براساس کتاب "دخترم فرح" نوشته فریده دیبا مادر فرح پهلوی، عمر توریخوس انسان بسیار بیادبی بوده و به هیچوجه آداب گفتوگوی دیپلماتیک را رعایت نمیکرد. توریخوس شاه را «چوپن» مینامید یعنی تفاله! با همه این مشکلات، شاه و همسرش ۱۰۰ روز در پاناما ماندند و سپس به اصرار همسر رئیسجمهور مصر، روز سوم فروردین ۱۳۵۹ با یک هواپیمای پانامایی رهسپار قاهره شدند.
در ۲ تیر ۱۳۵۸ و زمان اقامت شاه در مکزیک، انورسادات از پارلمان مصر تقاضا کرده بود قطعنامهای تصویب کند و به شاه اجازه دهد تا به عنوان پناهنده سیاسی برای همیشه در مصر بماند. این پیشنهاد سادات با ۳۸۴ رای موافق در برابر ۸ رای مخالف تصویب شد.
شاه روز ۸ فروردین ۵۹ در بیمارستان معادی قاهره تحت عمل جراحی طحال و کبد قرار گرفت. آزمایشهای انجام شده بر روی بافتها نشان میداد سرطان بدخیم تمامی سیستم خون و کبد وی را فرا گرفته است. همه پزشکان سرشناس مصری به رهبری یک متخصص قلب که پزشک شخصی سادات بود، در بیمارستان معادی حضور داشتند. حال عمومی شاه در اقامت دومش در مصر هفته به هفته و ماه به ماه وخیمتر شد تا اینکه ۴ ماه پس از سفر دوم خود به مصر در ۵ مرداد ۱۳۵۹ درگذشت.
شاه را در مسجد رفاعی قاهره به خاک سپردند. همان مسجدی که جنازه رضا شاه بعد از فوت در آفریقای جنوبی مدتی در این مسجد به خاک سپرده شده بود. ملک فاروق پادشاه اسبق مصر و برادر زن محمدرضا پهلوی نیز در همین مسجد دفن است. تقدیر آخرین شاه دیکتاتور ایران این بود که مانند پدرش وی نیز در آوارگی و غربت دنیا را ترک کند.
منابع:
صحیفه امام، ج ۵، ص ۳۲۲
خبرگزاری میزان
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نظر شما